English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (9419 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
packet boat U کشتی نامه بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bareboat charter U ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
bill of lading U بار نامه کشتی
chater party U اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
clean bill of health U گواهی نامه بهداشت کشتی
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
post script U مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler U جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts U بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libelled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling U هجو نامه یا توهین نامه افترا
libels U هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificates U رضایت نامه شهادت نامه
affidavits U شهادت نامه قسم نامه
certificate U رضایت نامه شهادت نامه
credential U گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement U موافقت نامه پیمان نامه
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
to a. letter U روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
testacy U دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow U کشتی عرشه کشتی
prows U کشتی عرشه کشتی
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
letters U نامه
post boy U نامه بر
manifests U نامه
correspoundence U نامه ها
letter U نامه
epistle U نامه
carrier U نامه بر
manifest U نامه
epistles U نامه
breve U نامه
carriers U نامه بر
manifesting U نامه
manifested U نامه
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
letters of procurator U وکالت نامه
warrant of attorney U وکالت نامه
Registered mail. U نامه سفارشی
letters patent U نامه سرگشوده
memorandum of understanding U تفاهم نامه
letters patent U نامه سرگشاده
marriage contract U عقد نامه
warranties U ضمانت نامه
mailer U نامه رسان
Letter of recommendation. U توصیه نامه
epistles U نامه منظوم
confession U اعتراف نامه
confessions U اعتراف نامه
light list U چراغ نامه
note U نامه رسمی
notes U نامه رسمی
epistle U نامه منظوم
noting U نامه رسمی
letters of administration U قیم نامه
letter writing U نامه نگاری
letter of indemnity U ضمانت نامه
letter of a U اطلاع نامه
letter of a U اگاهی نامه
letter no U نامه شماره 5
letter missive U امر نامه
letter de chancellerie U نامه رسمی
letter book U رونوشت نامه
leter of condolenee U تعزیت نامه
leetter writing U نامه نگاری
lease contract U اجاره نامه
letter of indemnity U غرامت نامه
contents U کلمات یک نامه
letter writer U نامه نویس
letter writer U نامه نگاری
letter of recommendation U توصیه نامه
Are there any letters for me? U من نامه ای ندارم؟
letter of recommendation U سفارش نامه
credentials U اعتبار نامه
hear from <idiom> U دریافت نامه
letter of invitation U دعوت نامه
letter of introduction U معرفی نامه
marriage bed U عقد نامه
warranty U ضمانت نامه
paean U پیروزی نامه
statement of a claim U افهار نامه
threnod U سوگ نامه
threnode U سوگ نامه
passionary U مصیبت نامه
road book U راه نامه
registered letter U نامه سفارشی
recognizance U التزام نامه
recognizance U تعهد نامه
waybill U بار نامه
word book U واژه نامه
threnddy U سوگ نامه
paeans U پیروزی نامه
tenency agreement U اجاره نامه
sylva U درخن نامه
swearing formula U سوگند نامه
swearing formula U قسم نامه
swamped with letters U غرق نامه
the original letter U عین نامه
surety bond U تضمین نامه
stemma U نسب نامه
waybill U راه نامه
billeting U اجازه نامه
questionary U پرسش نامه
storybook U داستان نامه
billets U اجازه نامه
herewith U به این نامه
act U تصویب نامه
acted U تصویب نامه
billeted U اجازه نامه
billet U اجازه نامه
mailman U نامه رسان
passionary U شهادت نامه
pursuivant U نامه رسان
word hoard U لغت نامه
wordbook U واژه نامه
fauna U جانور نامه
pigeongram U نامه کبوتر
written contract U پیمان نامه
log book U رخداد نامه
log books U رخداد نامه
mailmen U نامه رسان
Did you carry (deliver) the letter ? U نامه را بردی یا نه ؟
summonses U ابلاغ نامه
deed of endowment U وقف نامه
deed of conveyance U صلح نامه
decameron U داستان نامه
credential U استوار نامه
covering letter U نامه پوششی
corrigenda U غلط نامه
covering letter U نامه توضیحی
covering letters U نامه پوششی
covering letters U نامه توضیحی
letter U معرفی نامه
certificate U گواهی نامه
letters U معرفی نامه
concordat U موافقت نامه
concessionary agreement U امتیاز نامه
deed of gift U هبه نامه
deed of sale U بیع نامه
summonsing U ابلاغ نامه
prospectus U اینده نامه
prospectus U اطلاع نامه
prospectuses U اینده نامه
prospectuses U اطلاع نامه
guaranty U ضمانت نامه
genealogical tree U نسب نامه
genealogical tree U شجره نامه
gender tree U شجره نامه
formulary U دستور نامه
escape chit U امان نامه
epistoler U نامه نویس
demand note U مطالبه نامه
deed of transfer U انتقال نامه
concession deed U امتیاز نامه
collins U نامه پر سود
acknowledgment U شهادت نامه
rental U اجاره نامه
testimonials U تصدیق نامه
testimonials U گواهی نامه
testimonial U تصدیق نامه
testimonial U گواهی نامه
treaty U موافقت نامه
Recent search history Forum search
1پایان نامہ را در زبان اردو چہ می گویند
1what is Labbad
1جداسازی سلول‌های‌سرطانی‌گردشی به کمک افزایش حجم ناشی از تابش لیزر به سلول های حاوی نانوذرات طلا
1Leberschwellung
0اسکله مخصوص تمیز کردن ویا تعمیر نمودن کشتی
0بیمه نامه مسئولیت مدنی با بیمه ایران منعقد شده است
2هر کاری می کنم متن رو به فارسی ترجمه نمیکنه.
0google translatero emtehan kon hatman jawab mide. متوجه منظورتون نشدم. یعنی دیگه از برنامه شما استفاده نکنم و برم از گوگل ترانسلت استفاده کنم؟ اون که ترجمه هاش داغونه. لطفا راهنماییم کنید من برای پایا
0the rudder is put over
1بازشناسی خصوصیات فضای معماری مدرس‌ها و حجره‌ها درمسجدـمدرسه‌های شاخص دوره‌ی قاجار در تهران
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com